گنجور » حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶
غزل شمارهٔ ۴۶. گل در بر و می در کف و معشوق به کام است. سلطانِ جهانم به چنین روز غلام است. گو شمع میارید در این جمع که امشب. در مجلس ما ماهِ رخِ دوست تمام است. در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن. بی روی ...
اقرأ المزيد